همانطور که می دانید کوچینگ یکی از رشته هایی می باشد که در کشور های بزرگ و صنعتی در حال پیشرفت فراوانی است، این کلمه از ریشه کوچ گرفته شده است که به معنای مربی می باشد، مربی ای که هرچه می داند به شاگردان خود انتقال می دهد تا آنها هرچه سریعتر پله های موفقیت را بالا بروند و پیروزی را فتح نمایند. بهترین روانشناس تهران، در رابطه با کوچینگ کارگاه هایی را برای عموم مردم برگزار می کند، جهت کسب اطلاع از کارگاه ها به سایت حس نو مراجعه بفرمایید.
اما همانطور که قابل حدس است کوچینگی که امروزه از آن صحبت می شود درواقع به معنای کوچ کردن مدیران است در این روش کوچ که فردی است که روانشناسی مدیریتی می داند و به نحوه مدیریت نوین آشنایی دارد
اما کوچینگی که امروزه در کشورهای مهم صنعتی از آن استفاده می گردد در واقع کُوچ کردن یا همراهی کردن مدیران یک مجموعه می باشد ( یک کُوچ، فردی می باشد که به روانشناسی مدیریت و مدیریت نوین آشنایی کامل دارد ) در این همراهی آموزشهای لازم برای پیش بردن مدیران مجموعه تا رسیدن به اهداف پیروزمندانه از جمله وظايف کُوچ می باشد. در مدیریت نوین نقش کُوچ بسیار حائز اهمیت است به صورتی که تقریبا هر مدیری یک کُوچ دارد. کُوچ که دارای توانمندیهای روانشناسی و مدیریتي می باشد، ابزارهای متعددی را دارا است تا بتواند مدیر را در بحرانهای عملیاتی و … همراهی نماید و همچنین بتواند با استفاده از تکنیکهای موجود در این رشته هر گونه استرس، نگرانی، کمبود انرژی و پیچیدگی را از مدیر دور نماید و مدیر را یاری می دهد تا از حداکثر توانایهایش در هر لحظه استفاده نماید و به این ترتیب بحرانها را با موفقیت و پیروزی سپری نماید.
کوچینگ دربارهی مراجعی است که به دنبال ایجاد یک تغییر است. او چیزی را میخواهد که الآن ندارد. معمولاً آن را میخواهد و خودش به دنبال آن رفته اما یا سرعتش کم بوده یا ظاهراً نتوانسته به آن برسد و یا هر دو با هم؛ پس اینجا این شخص کمک لازم دارد و میخواهد این خلأ را پر کند. این دغدغه، دغدغهی مراجع است، پس دغدغه کوچ چیست؟ دغدغه کوچ این است که مراجعش به چیزی که میخواهد برسد و یکی از تفاوتهای کوچینگ با حرفههای دیگر این است که کوچ باید بداند مراجعش در حال حاضر کجاست و به کجا میخواهد برسد. وقتی مراجع کاملا میفهمد الآن دقیقا کجاست و شفافیت و وضوح پدیدار میشود که میخواهد کجا باشد، دراینبین یکفاصله به وجود میآید و مراجع میتواند این فاصله را به وضوح ببیند.
اینجاست که کوچ با ابزارهایی که دارد و محیط امن و ارتباطی که ایجاد کرده، مراجع را ترغیب به اقدام میکند. درواقع کوچ حرکت ایجاد میکند و گامهایی به آن سمت که مراجه تمایل به رفتن دارد ایجا د میکند. چنانچه این قدمها با تشویق، ترغیب و قدردانی همراه باشد و تمام این مهارتها کمک کند که این مراجع، قوت درون، استعدادها و توانمندیهایش را بیشتر بشناسد، اقدام و برنامهریزی برای رسیدن به خواستهی مراجع با تعهد، کامل میشود.
کاری که مراجع مسئول آن است، برای انجام آن اقدام میکند و یک نفر را در کنارش دارد که میداند آن فرد (کوچ) در تمام طول مسیر همراه اوست و هر موقع بخواهد میتواند از او کمک بگیرد؛ این فرایند مانند این نیست که مثلا یک مدرس چیزی را یاد میدهد و شما پس از بیرون رفتن ازآنجا دوباره به عادتهای قبلیتان بازمیگردید؛ یا کوچ روانشناس نیست که شمارا به گذشته ببرد و بخواهد مشکلات گذشته را حل کند.
کوچ درجایی شما را میبیند که توانمند هستید، یعنی همین الآن شما و جایی که قصد دارید بیشتر در آن توانمند شوید. همچنین کوچ یک Mentor هم نیست که بخواهد تجربیاتش را برای استفاده شما بگوید. کوچ مشاور هم نیست چون قرار نیست به شما بگوید چهکار کنید، بلکه بهعنوان یک کوچ قرار است با کسی که هست و با جعبهابزار کوچینگ و ارتباطی که ایجادشده، دنیای درونی شمارا با چراغقوه یا آن آیینه نمایان کند تا شما ببینید و بخواهید که برای هدفتان اقدام کنید.